درسادرسا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

درسا خانوم عشق مامان وبابا

اندر حکایات اینروزها

1392/5/11 4:15
نویسنده : سحر
921 بازدید
اشتراک گذاری

ماچسلام

عشقم بینهایت دوست دارم از وقتی که به دنیا اومدی زندگی رو برای مامان و بابا عسل کردیقلبماچ

جدیدا انقدر شیرین زبون شدی که همه رو متعجب میکنی از حرفات من و بابا این شکلی میشیمتعجب

چون نمیری تو اتاقت بخوابی تصمیم گرفتیم تخت و پارکت و بیاریم دوباره بذاریم کنار تخت خودمون که حداقل شبا زیر دست و پا له نشی اولش انقدر ذوق کردی که خدا میدونه فکر میکردی تازه برات خریدیم. حالا شکر خدا چند شبه توتختت میخوابیچشمک

منو بابایی داشتیم اتاقمونو تغییر میدادیم تا تختت جا بشه شما هم همش میومد تو گرد و خاکا منم که دیمه عصبانی شده بودم تصمیم گرفتم بفرستمت مهمونی خونه خاله سیمین تا بهش زنم زدم و فهمیدی بدو بدو رفتی یه دستمال برداشتی بالای تختو تمیز کنی میگم مامان جان حاضر شو ببزمت گفتی نه مامان منو نبر دارم برات تمیز میکنم میخوام کمکت کنمتعجبمتفکر

گفتم مگه دوست نداری بری میگی نه من اصلا اونا رودوست ندارم. بعدم که دیدی هیچ راهی نداری سریع حاضر شدی که بریمنیشخند

هر چی میبینه میگی مامان انگلیسیش چی میشه منم گاهی اوقات شرمندت میشم با خودم فکرمیکنم اگه همین جوری پیش بریم ازت عقب میمونم الهی فدات بشم دختر گلمماچ

ازبهمن پروژه پوشک و شروع کردیم ولی به خاطر عید که دوباره پوشک شدی وقفه افتاد ولی از اریبهشت دیگه خانوم شدی و کلا با پمپرز بابای کردی

ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)